در گذر از مارپیچ زندگی....

ساخت وبلاگ

خدايا خودت كمك كن.خودت كمك كن بچه ام سالم باشه. اي خدا به جز تو پناهي ندارم. خدايا اميدم رو نااميد نكن. خدايا من اين بچه رو ميخوام خودت بهم رحم كن خدايا. خدايا توانام كن كه بتونم محافظ بچه ام باشم. خدايا بچه ام رو به خودت مي سپارم حفظش كن نگهش دار. اي خدا هميشه پيشمون بودي مطمئنم الانم هستي. اي خدا توكلم به خودته...

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم مرداد ۱۳۹۶ساعت 11:29  توسط ستاره  | 
در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : خدايا,پناهم,تويي, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 187 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 7:19

دیروز بعد از کار رفتم کلاس خوشنویسی و واقعاً باید بگم خیلی حس خوبی بهم میده و باید حسابی تمرین کنم که به لطف خدا بتونم به تارگتم برسم.هفته گذشته انقدر زهنم درگیر کار و ارتقا و زبان بود که تمرین کردم و به خاطر همین عقب افتادم ولی از امشب روزی نیم ساعت میخوام قلم دستم بگیرم تا زودتر راه بیفتم. خوبی خ در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 194 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

این روزها برگه یادداشتهای جلوماز حساب و کتاب پول و موجودی آخر ماه و آخر سال به حساب و کتابهای روز دقیق نینی دار شدن تبدیل شده. یادداشت می کنم و عصرش می برم میزنم روی یخچال که همش جلوی چشمم باشه. توی روز ساعتها سرچ می کنم راجع به تمام مسائلی که الان باید بدونم و بر اساس آن نینی خوشگل مهمون دلم بشه. در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نوتهاي,عاشقانه, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 274 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

چند روزی هست که با حس عجیبی دارم زندگی می کنم. حس زیبای مادر شدن. روزها دائم موبایل به دست دارم گوگل رو دیوونه می کنم از بس که علائم بارداری و مراقبتهای بارداری و از این چیزا می خونم. خوب باید بگم یک سری از علائم رو دارم و یک سری رو هم ندارم. زیر دلم گاهی تیر می کشه، کمر درد خفیف و نفخ شکم دارم و ا در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : توهم,واقعي؟, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 182 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

به حساب و كتاب من هفت روز از لقاح احتمالی می گذشت و این شد که وسوسه شدم، صبح چک کنم. تقریباً مطمئن بودم که دو خط میشه اما نشد!!! واقعیت اینه که پکر شدم اما مسیج صبح همسری خیلی آرومم کرد. اینکه گفت مهم نیست و خیلی طبیعیه دفعه اول جواب نگیریم و اینکه چقدر این روزها زندگیمون ور دوست داره و حس پدرانه ا در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : قسمت,نبود, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

این روزها رو دوست دارم. هم دارم خوشنویسی یاد می گیرم و هم زبان دارم می خونم. به نظرم حس خوبی که توی یادگیری چیزایی که آدم دوست داره هست، وصف نشدنیه. از اونجایی که امشب نوبت پختن غذا هست، دیروز عصر رفتم کلاس خطاطی و اصلاً خبر نداشتم که بچه های پیشرفته توی اون کلاس هستند. اولش معذب شدم و حتی روم نمی در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marpichezendegia بازدید : 164 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

معمولاً همسر جان درخواست پختن غذا نداره و واقعاً توی این مورد بسیار رعایت من رو می کنه. هر موقع هم که ازش می پرسم چی بپزم، بدون استثنا جواب میده ماکارونی بپز!!! گاهی اوقات هم که غذایی خیلی بهش می چسبه میگه بازم از اینا بپز برام. بنابراین عجیب بود که چهارشنبه شب موقع خوابیدن همسر جان هوس آش رشته کرد در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : اميد,روزهای, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 223 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

از امروز تا چهارشنبه روزای تعیین کننده نینی هستن. دیروز عصر که رسیدم خونه تا اومدن همسر جان خوابیدم یعنی حدود سه ساعت!!! جوری خوابیدم که دیگه شب خوابم نمی برد تا نزدیکای سه صبح بیدار بودم و حالت تهوع گرفته بودم. یه حالت تهوع خفیفی که نمی دونم نشونه نینی دار شنه یا اتفاقاَ نشونه نینی دار نشدن!!! خلا در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : روزشماریهای, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 293 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

حس می کنم بیبی جان هست. انگار یه اتفاقاتی داره در بطن من می افته!!! یه اتفاقاتی که دارم حسش می کنم. نمی دونم راسته یا توهم. حسی مثل کسالت و کرختگی هم دارم. شبیه موقعهایی که آدم سرما می خوره. انگار در وجودم اتفاقاتی داره می افته که فکرش لحظه ای هم رهام نمی کنه. بیبی جان نترسی از عطسه مادر، اگه هستی در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : خبرهایی, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 174 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58

قرارمون با همسر این بود که شنبه با هم بریم آزمایش بدم که اگه چیزی هست  معلوم بشه و با هم بفهمیم. پنجشنبه همسر که رفت سر کار از خواب بیدار شدم، بدعهدی کردم!!! شال و کلاه کردم و یه فیلم کوتاه از خودم گرفتم و راه افتادم سمت آزمایشگاه بیمارستانی که نزدیک خونه مون هست. ساعت حدود ده بود که آزمایشم رو داد در گذر از مارپیچ زندگی.......
ما را در سایت در گذر از مارپیچ زندگی.... دنبال می کنید

برچسب : كنجد,اومدی,دنیا, نویسنده : marpichezendegia بازدید : 189 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 5:58